بنده باش و بنده پرور تا خدا با جان توست بندگی را پیشه کن تو تا
خدا از آن توسط
عشق را آموختم در مکتب عرفان دوست عاشقی
را پیشه کردم در پی فرمان دوست
من به درگاهت تضرع میبرم تا هر زمان تا
که دنیا زنده است و تا سرانجام جهان
دست من گیر و به درگاهت ببرچون بنده ام بنده ی
راهت شدم من هر زمان تا زنده
ام
عاشقم من عاشثقم من عشق درد جان من عاشقم تا
زنده ام من چون شود درمان من
هر که با یاد خدا باشد نبیند درد و رنج در دل مومن بماند یاد حق را همچو گنج
با تواضع راه رفتن شیوه و رفتار توسط عزت و
آزادگی با ذکر حق گفتار توسط
عیب جویی با سخن چینی نباشد کار ما تا گناه و زجر باشد
روز محشر بار ما
تا که روی زشت شیطان زشت تر گردد چنین قلب و روحش خسته
گردد بی کس و مات و حزین
گر بلای حق رسد بر قلب هر دیوانه ای رفع گردد گر
شود او مومن مستانه ای
گر تو خواهی رنج و حسرت را به پایانی دهی یا که نفس خسته ات
را چون که سامانی دهی
دست گیر و توبه کن تا زنده گردد جان تو توبه
ی نصوح باشد توبه ی ایمان تو
فاطمه صالحی پور- مربی ادبی مرکز دیواندره